یکی از مواردی که مشاهده کردهام و احتمالن شما هم مشاهده کردهاید و شنیدهاید, جملاتی با مضمون “موفقیت دیگران شانسی است” است.
ما در دنیایی زندگی میکنیم که پیچیده است. بازی مانند فوتبال را متصور شوید. به نظرم پیچیدگی آن از منظر شهودی بسیار کمتر از یک بازی مانند Go است؛ اما به راحتی یک فرد, فرد دیگر را دریبل میزند و پشت سر میگذارد.
ما توانایی کنترل تمامی اجزا این جهان را نداریم؛ و البته از درک این جهان نیز از محدودهی فهم آدمی نیز بیشتر است؛ البته این را نمیدانم که کامپیوترها ما را تا چه سطحی از فهم میتوانند پیش ببرند؛ و اگر خودشان به فهم و درکی بیش از انسانهای سایبرنتیک دست یابند, تا به کجا میتوانند پیش بروند.
در این جهان پیچیده, آنچه ما کنترلش را در دست خود داریم, ذهن خودمان است. البته نمیخواهم وارد جزئیاتی مانند جسم و مغز و ذهن شوم؛ و از سوی دیگر مهارتی مانند متقاعد سازی را مثال زنم که میتواند در راستای دستیابی به اهدافمان, ما را یاری برساند.
در چنین جهانی, هر حرکت ما, خود میتواند متحول کننده آینده ما شود. احتمالا شنیدهاید که میگویند سپاهی شکست خورد و دلیل آن, میخ نعل یکی از اسبهای سپاه بود. چنین داستانی, به خوبی به ما یادآوری میکند که یک حرکت ما, جهان آینده ما را تغییر میدهد. فارغ از آن که این حرکت از “دید من” صحیح است یا نه.
ذر چنین جهانی, موفق شدن (معادل درآمد بالا و ثروتمند بودن درنظر بگیرید), علاوه بر خودمان به موارد بسیاری وابسته است. یک رفتار نادرست ما, میتواند منجر به منفی شدن وضعیتمان شود و یک رفتار درست, ما را منفی نکند (و نه الزاما مثبت. فراموش نکنیم از احتمال سخن میگوییم. احتمالی که نمیتوانیم آن را اندازه بگیریم, بلکه به صورت شهودی به آن اشاره میکنیم).
متصور شویم, فردی با شانس به جایگاهی رسیده است (رسیدن با توانایی پیشرفت و حتی ماندن در همان جایگاه, بسیار متفاوت است). با گذر زمان یا او میتواند پیشرفت کند یا حداقل پسرفت نکند, یا خیر. مثلا جف یزوس. فردی که اثر شبکهای را به خوبی درک میکند. کارآفرینی که گوش دادن به سخنهایش برای من آموزنده است.
چنین فردی حتی اگر با “شانس” به جایگاهی برسد, درنهایت در آن به خوبی پیشرفت داشته است. شاید عواملی در موفقیت او اثر مثبت داشتهاند؛ اما پایداری فرد مفهومی دیگر است.
فراموش نکنیم “شانس” یعنی هر آنچه دست ما نیست؛ و ما سعی میکنیم کمی بر آن کنترل بیابیم. هر یک از فعالیتهای ما “احتمال” روی دادن مواردی را افزایش یا کاهش میدهد؛ و انتظاری بیش از این, یعنی نفهمیدن حدافلی سیستمی که پیش روی ما است.
شاید موفق نشویم, شاید موفق بشویم. هر چه هست, بخشی از کنترل را ما در دست خود داریم؛ و نیز پایداری در یک موقعیت (مثل موقعیت موفقیت) یا شانس هموار میشود, اما الزاما با شانس, نمیتوان پایداری داشت.