ارزش آفرینی یکی از مفاهیم بنیادی در زندگی است که اگر آن را در زندگیمان جاری نکنیم، زندهی ما، هیچ تفاوتی با جسد بیجانمان نخواهد داشت (تنها جایی اشغال نمودهایم و از اکسیژن هوا کاستهایم).
الزامن این زندگی، زندگی ما موجودات زندهی روی زمین که خودمان را «انسان» مینامیم نیست. یک کسبوکار (فرزند انسان) نیز باید ارزشی بیافریند و اگر ارزشی نیافریده است، همان بهتر که از بین میرود. ما دست در جیب خودمان نمیکنیم تا به «هیچ», پول بدهیم.
زندگی ما انسانها و زندگی کسبوکارهای ما، با ارزش آفرینی گرهخورده است.
یکی از مفاهیمی که در ارزش آفرینی باید به آن توجه کنیم، «پایداری» ارزشی است که میآفرینیم. به این مفهوم که در طول زمان شاهد آن شویم که ارزش ما متناسب با محیط و همچنین در راستای رشد خودش، پیشرفت و پوستاندازی میکند؛ و توسعه مییابد.
[ پیشنهاد مطالعه: ارزش و ارزش آفرینی در کسبوکار (نقشه راه درس) | متمم]
اگر ما بیان کنیم ارزش آفرینی نمودهایم، اما ارزشمان پایدار نیست، در عمل ارزشی خلق نکردهایم.
به موتور جستجوگر گوگل نگاهی بیندازیم.
ارزشی که گوگل (آلفابت) برای ما خلق کرده است، جستجوی یک سوزن در انبار گاه است. حال اگر روزی نتواند سوزن مدنظر ما را بیابد، ما از جستجوگری بهره خواهیم برد که نیاز ما را برطرف کند (سوزن مدنظرمان را بیابد).
به همین دلیل است که هر سال شاهد تغییرات بسیار در الگوریتم موتور جستجوگر گوگل هستیم. گوگل (آلفابت) میداند باید «نیاز و رضایت مخاطب» خودش را برطرف و ارضا کند؛ و اگر روزی گوگل (آلفابت) نتواند نیاز و رضایت مخاطبش را برطرف کند، شاهد کوچ مهاجران (ازجمله من) به موتور جستجوگر دیگری خواهیم بود (و دیگر آلفابتی نخواهد بود).
آنچه تا به اینجا مطالعه کردید، تنها مقدمهای بود برای آنچه میخواهم به آن بپردازم: «آیا خلق محتوا، ارزشی آفرینی است؟».
پاسخ کوتاه این پرسش «نه» است؛ البته محیط (environmental) بر پاسخ این پرسش میتواند اثر بگذارد، اما در بازه زمانی بلندمدت (متناسب با محیط) پاسخ به سمت «نه» میل میکند.
بگذارید با یک مثال به شرح دلیل استدلالم بپردازم.
در موتور جستجوگر گوگل سرچ کنید «Abdominal muscle boosting exercises». بی آنکه به بررسی نتایج سه صفحه اول بپردازم، میتوانم متصور شوم نتایج کموبیش یکسان هستند.
آنچه از آن صحبت میکنم Content shock یا شوک محتوایی است.
اینک ما شاهد آن هستیم که بیش از توانایی مصرف محتوا توسط یک انسان در طول روز، محتوا خلق/تولید میشود.
[پیشنهاد مطالعه: Content Shock: Myth or Reality? – webmindset]
در این میان رابرت رز (Robert Rose) از اصطلاح نویز بهره میبرد و بیان میکند که بیشتر آنچه تولید/خلق میشود، نویز است؛ و ما باید در میان این نویزها به دنبال محتوای مدنظرمان بگردیم (کاری که گوگل سعی در انجام آن دارد
[پیشنهاد مطالعه: بازاریابی محتوا در گفتگو با رابرت رُز | متمم]
آنچه بیان شد، محتواهایی که بیشترشان نویز است و شوک محتوایی، در یک محیط توسعهیافته مانند وب انگلیسی در یکسو نیستند؛ و شوک محتوایی بر نویزها غلبه میکند.
به این مفهوم که ما شاهد نویز هستیم، اما بهقدری محتوای مفید خلقشده است که این نویزها دیده نشود (و شاهد شوک محتوایی شویم).
در وب فارسی چنین نیست. ما در بسیاری از حوزهها شاهد فقر محتوایی هستیم و از سوی دیگر شاهد نویز محتوایی هستیم. در این میان اگر فردی به خلق محتوای مفید بپردازد، بهراحتی دیده میشود.
اما اگر افق زمانیمان را به ۱۰ سال بعد گسترش دهیم، شاهد آن خواهیم بود که وب فارسی نیز بهمانند وب انگلیسی شده است.
نویز محتوایی وجود دارد و خواهد داشت، اما چنان محتواهای مفیدی خلقشده است که میان این محتواهای مفید شاهد شوک محتوایی هستیم.
اما در محیط ایران موردی دیگر نیز پیش روی ما است: «کپی رایت».
هزینه کردهاید و محتوایی مفید خلق کردهاید؛ و من نیز هزینهاش را پرداختهام و آن را خریدهام. اینک آن محتوا نزد من است؛ و من نیز بدون توجه به حقوق (حق) شما، آن را بازنشر میکنم و در عمل شما را از بهرههای مالی و فرصت دیده شدن توسط مخاطب بیبهره میکنم.
اینک این پرسش روبروی ما قرار میگیرد: «در محیطی بهمانند ایران، اگر کسبوکار ما بر پایهی محتوا است، چه کنیم؟»
سعی خواهم کرد در آینده به این پرسش پاسخ بدهم (و البته سعی میکنم پرسش یا پرسشهای درستتر و مفیدتری مطرح کنم).